
سر كلاس ادبيات معلم گفت :
فعل رفتن رو صرف كن
گفتم : رفتم...رفتی...رفت
ساكت شدم ،خندیدم ،
معلم داد زد : خوب بعد ؟ ادامه بده...
من گفتم : رفت...رفت...رفت
رفت و شاديم مرد...
شور و نشاط رو از دلم برد
رفت...رفت...رفت...
نظرات شما عزیزان:
.gif)
:: موضوعات مرتبط: شعر، ،
:: برچسبها: رفت, مرد, فعل رفتن, صرف کردن, عاشقانه, متن عاشقانه, سر کلاسکلاس ادبیات, عشق, ,
